( شهید غلامحسین باغی )
نام پدر : علی
تاریخ تولد : ۱۳۳۵
محل ولادت : یکی از روستاهای یزد
قسمت و شغل : کارگر درجه یک خط ( کنترل مرغوبیت )
تاریخ شهادت : ۲۰/ ۱۱ / ۵۹
محل شهادت : جبهه جنگ با رژیم بعث عراق
شهید غلامحسین باغی دز سال ۱۳۳۵ در روستای سریزد شهرستان مهریز اسنان یزد در خانواده ای زحمتکش و متدین چشم بجهان گشود. هنگام تولد این شهید عزیز بعلت عدم وجود هر گونه امکانات بهداشتی در روستای مذکور کودکان معصوم به بیماریهای سختی مبتلا می شدند که او هم همانند سایرین به بیماری شدیدی گرفتار شد حتی تا پای مرگ رسید اما تقدیر الهی بر این بوده که از این مهلکه جان سالم بدر برد و در چنین روزی بیاری دین خدا بشتابد و جان خود را در راه اسلام و قرآن و امام فدا کند.
آری دوران کودکی شهید باغی با هجرت آغاز شد گوئی از همان ابتدای هجرت همیشه همراه او بوده چرا که اهالی روستا بعلت کمبود آب و خشکسالی همگی به شهرهای کوچک و بزرگ مهاجرت کردند و خانواده این شهید عزیز هم شهر خون و قیام قم را برای ادامه زندگی انتخاب نمودند. گرچه این شهر برای آنها غریب بود لیکن یک نقطه آشنا داشت و آن حرم مطهر حضرت معصومه (س) بود به برکت همین مکان مقدس است که آنها را بسوی خود جذب نمود.
پدر غلامحسین در تهران مشغول بکار شد و غلامحسین در نزد مادر در قم به زندگی خود ادامه داد و از لحاظ زندگی و کمک برای پدر و مادر و برادران کوچکش بسیار حائز اهمیت بود و ایشان علاقه وافری به حرم مطهر حضرت معصومه (س) داشت و هر وقت فرصتی پیش می آمد بهمراه مادر به زیارت مرقد مطهر آن حضرت مشرف می شد.
قبل از اینکه به دبستان برود به مکتب خانه رفت و قرائت قرآن کریم را فرا گرفت .مادرش میگوید روزی دیدم نماز غفیله را از روی مفاتیح الجناح میخواند من گفتم خوش بحالت پسرم تو سواد داری و می توانی بخوانی من چکار کنم ؟ گفت مادر من هر وقت خواستم نماز غفیله بخوانم بلندتر میخوانم تا شما هم با من تکرار کنی و با هم بخوانیم سپس من خیلی خوشحال شدم همین کار را با ایشان انجام دادم .
شهید باغی در هشت سالگی به دبستان رفت و چون آمادگی قبلی داشت از کلاس دوم شروع کرد و تحصیلات ابتدائی را در دبستان قانی به اتمام رساند از همان ابتدای زندگیش از رژیم شاهنشاهی نفرت داشت و در زیر زمین عکس شاه معدوم را به دیوار نصب میکرد و با چاقو آن را مورد حمله قرار میداد و سوراخ سوراخ میکرد و یکبار هم در مدرسه بعلت پاره کردن عکس شاه از کتاب درسیش مورد تنبیه قرار گرفت. ضمن اینکه درس میخواند تابستانها بکارهایی مثل دست فروشی و غیره شدیدا مشغول می شد.
شهید باغی گرچه از نظر مادی بسیار بی چیز لیکن از نظر معنوی در حد والایی بود یک انسان خوش خلق , خوش برخورد و متواضع بود او به همه صفات پسندیده معروف بود و به همین جهت هم بیشتر از دیگران در تظاهرات بر علیه رژیم منحط پهلوی تلاش و کوشش میکرد وی چندین بار به محضر مبارک حضرت امام (ره) شرفیاب شد که در آن زمان کار بس دشواری بود و حتی زمانی که عوامل رژیم در سال ۴۲ به مسجد فیضیه حمله نمودند او به کمک روحانیون و طلاب مبارز میشتابد و به سختی میتواند از آنجا جان سالم بدر برد.
در پیش از جنگ تحمیلی هنگامی که غرب کشور شلوغ شد ( جریان احزاب کومله و دمکرات ) بدون اطلاع خانواده به منطقه اعزام شد و زمانی که رژیم کافر عراق به میهن اسلامی حمله کرد بعنوان نیروی منقضی ۵۶ بی درنگ همسرش را نزد پدر و مادر فرستاد و راهی جبهه های نور علیه ظلمت شد و در مرخصی کوتاهی که به منزل آمد علتش را فقط نظافت بدن ( مهیا شدن برای دیدار محبوب ) ذکر نمود . و پس از بازگشت به جبهه سرانجام در ۲۱ بهمن سال ۱۳۵۹ در سالگرد پیروزی انقلاب به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
( گزیده ای از وصیت نامه شهید باغی )
ای پروردگار بزرگ رضایم در رضای تو و تنها راهی که تو تعیین کرده ای می پیمایم و آخرین راز و نیاز را با تو میکنم و …… میخواهم حسینی بمیرم و مرگ سرخ حسینی را دوست دارم نه مرگ در بستر را
بهترین رهبر را به رهبری انتخاب کردم و جانم را فدای اهدافش میکنم آن هم خمینی بت شکن است .
جانم من که قابلی ندارد فدای اسلام کنم , دوست داشم که بارها میمردم و دو باره زنده میشدم و فدای اسلام میشدم .
شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی : روزی بیاید که دنیا بگوید , براستی اینها ( مات ایران ) پیشتاز راه حقند .
شهیدغلامحسین باغی درجریان تسخیرلانه جاسوسی هم شرکت داشته
شهیدعلامحسین باعی درروستای سریزدشهرستان مهریزاسنان یزدبه دنیاآمد