محمد امین امینیان طلبه ای بود که برای معرفی شهید هادی خیلی تلاش می کرد و می گفت : شهدا زنده اند و باید آن ها را الگو قرار دهیم.
کتاب سلام بر ابراهیم را در مدارس پخش می کرد و نوجوانان را با راه و روش شهید آشنا می نمود ، او دوست داشت مدافع حرم شود.
می گفت : هر زمان ابراهیم را در خواب می بینم خیلی خوشحال است ، و مرا خیلی تحویل می گیرد.
او در سوریه به دوستانش گفته بود: من مدیون ابراهیم هستم ، او به من گفت نترس و نگران نباش ، به زودی با گمنامی به ما ملحق می شوی … و مدتی بعد این گونه شد.
فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُون
َ ﴿آل عمران / ۱۷۰﴾
آنها(شهدا ) بخاطر نعمت های فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده خوشحالند و مژده می دهند به کسانی که هنوز به آن ها ملحق نشده اند (مجاهدان و شهیدان آینده ) زیرا می دانند که نه ترسی بر آن هاست و نه غمی خواهند داشت .
شهادت هنر مردان خدا است؛ مردانی از جنس آب و آئینه، مردانی که بی ادعا پای در رکاب جهاد کردند و به ندای هَل مِن ناصر یَنصُرنی امام زمان خود لبیک گفتند، آری نه آنقدر سن داشت که صورتی پر از محاسن داشته باشد و نه به آرزوی هر جوان که تشکیل خانواده است رسیده بود و تنها هدفش دفاع از حرم ولایت بود.
اینها را خیلی آسان می توان در مورد شهید جوان، کریمیان درک کرد. آری این روزها در میان شلوغی اخبار چه در ایران و چه در خارج از این آب و خاک هر از گاهی شنیدن خبر دلیرمردی جوانان پاک وطن در راه دفاع از حرم گهگاه مسیر اصلی انقلاب را به ما گوشزد میکند. قلب های پاکی که تنها عاشقی را تفسیر میکنند.
در میان هیاهوی مادیات چه زیباست مطالعه زندگی هر چند کوتاه این شیرحلال خوردگانی که برای رسیدن به شهادت سر از پا نمیشناختند. مگر محمد امین کریمیان چند بهار زندگی را تجربه کرده بود که فقط ۴ بهارش را در جمع مدافعان حرم گذراند. کوتاه میگویم و صرفا” جهت اطلاع برای قرار گرفتن در ریل حقیقت که همانا مسیر انقلابی است که امام راحل(ره) عزیز و اینک رهبر معظم انقلاب هدایت آن را تا ظهور قائم آل محمد به عهده دارند.
آنچه میخوانید عاشقانههای مادر طلبه شهید مدافع حرم “محمدامین کریمیان است
پلاک حضرت زهرا(س) را همیشه بر گردن داشت و عاشق شهادت بود و همیشه به من میگفت برو سر قبر شهدا و برایم دعا کن شهید بشم. همیشه میگفت دلم میخواهد مثل بی بی حضرت زهرا(س) گمنام باشم. نمیدانم چه معامله ای با خدای خود کرده که پیکرش به وطن برنگشت اما هر معامله ای که کرده باشد، راضی ام.
چگونه مطلع شدید که فرزندتان به درجه رفیع شهادت نائل آمد؟
ساعت حوالی ۱۰ و نیم شب بود که عموی فرزندم به اتفاق همسر و فرزندش به منزل ما آمدند و از من پرسیدند که از محمد امین خبری داری، منم گفتم بله چند روز پیش تلفنی باهاش صحبت کردم و به من گفت حالم خیلی خوبه و یک ماشین تویوتا هم زیر پام هست و با اون رانندگی میکنم. در همین حین دیدم عموی فرزندم حاج قدرت شروع کرد به اشک ریختن و من پرسیدم چرا اشک میریزید، گفتند هیچی، پرسیدم امین جانم شهید شد؟ دیدم گریههای حاج قدرت بیشتر شد، دوباره پرسیدم، امین جانم شهید شده؟ وی هم که دید من آمادگی شنیدن خبر شهادت رو پیدا کردم گفتند بله محمدامین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وقتی مطمئن شدید که محمدامین شهید شدند چه حس و حالی داشتید؟
خدا را شکر کردم و از خدا خواستم شهید ما را قبول کند. بزرگترین آرزوی محمدامین شهادت بود و دیگه به آرزویش رسید. نمیدانم چه معامله ای با خدای خود کرد اما هر معامله ای که کرد من راضی هستم.
آیا با رفتنش مخالفت میکردید؟
محمدامین خیلی با شعور بود و از معلومات بالایی برخوردار بود. یک روز به او گفتم پسرم تو معلوماتت بالاست درست خوب است بمان چون مردم اینجا به تو نیاز دارند. محمدامین در جوابم گفت: مادر این حرفها را نزن. روز عاشورا هم همین حرفها را میزدند و امام حسین (ع) را تنها گذاشتند. فردای قیامت جواب امام حسین(ع) را چگونه می دهید؟ دیگر حرفی برای گفتن نداشتم چون به هدفش ایمان داشتم و میدانستم با علم و آگاهی در این مسیر قرار گرفته است.
محمدامین دنیایی نبود و چیزی از دنیا نمیخواست، بزرگترین آرزویش شهادت بود و امروز به آرزویش رسیده است.
چه حرفی با هم سن و سالهای محمدامین و آنهایی که این مصاحبه را میخوانند دارید؟
راه شهدا را ادامه دهند. شهادت فقط خون ریختن نیست بلکه ذوب شدن در ولایت فقیه است. ولایت فقیه خط قرمز محمد امین بود و نماز اول وقت و زیارت عاشورا از تاکیدات ایشان بود. به نظر بنده هر کس که این مسیر را ادامه دهد عاقبت بخیر میشود.
طلبه شهید مدافع حرم محمدامین کریمیان در تاریخ ۱۳۷۳/۰۶/۳۱ در بهنمیر متولد شد و در تاریخ ۲۷ خرداد امسال در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهید کریمیان بر اثر اصابت دو گلوله به پا و سینه در حلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
ثبت دیدگاه