یکی از همرزمان شهید اسدالله پازوکی نقل می کند:
پادگان دوکوهه ، ساعت ۲ نصف شب بود ؛ خیر سرم داشتم میرفتم نمازشب بخونم.
رفتم سمت دستشویی برای تجدید وضو ، دیدم صدای خس خس میاد …
۴ تا توالت از حدود ۲۵ تا رو شسته بود رفته بود سراغ پنجمی …
کنجکاو شدم که این آدم مخلص کیه؟! پشت دیواری قایم شدم ، اومد بیرون و چندلحظهای سرش رو گرفت روبه آسمان ، نور ماه افتاد رو صورتش …
تعجب کـردم باورم نمی شد ، اسدالله بود فرمانده گردان؛
تا سحر درگیر بودم با خـودم ، فرمانده دو تا گردان با یه دست ، داشت دستشوییهای پادگان دوکوهه
رو تمیز می کرد …
بخشی از وصیت نامه شهید پازوکی:
خدانکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیت پیدا کند، که خود را میبازد. خود را گم میکند.
قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود، خود را بسازید و اصلاح کنید…
«اسدالله پازوکی» فرمانده گردان و مسئول واحد آموزش نظامی لشکر محمدرسول(ص) در عملیات والفجر یک از ناحیه دست مجروح شد و چون شدت جراحاتش زیاد بود، مجبور شدند که دستش را قطع کنند.
اسدالله سرانجام در ۱۰ اسفندماه سال ۶۴ و در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو بر اثر ترکش خمپاره و در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسید.
ثبت دیدگاه