محسن، راوی داستان، فرزند آخر یک خانواده پنجنفری است که همراه مادربزرگ مهربانشان زندگی میکنند. فضای داستان با ماجراهای خندهآور و عجیب زیادی همراه است؛ ماجراهایی که محور اکثر آنها محسن است.
نویسنده توانای کتاب بهخوبی زندگی روزمره مردم در روزهای جنگ را به تصویر می کشد و از دوران جنگ و صبوری های مردمی که تلاش دارند، روحیه خود و خانوادههایشان را در این دوران حساس باقدرت حفظ کنند و از اتفاقهای ساده شادیهای بزرگ خلق کنند.
«اولین تجربه رفتن به سینما»؛ «دیدنِ اولین تلویزیون رنگی»؛ «تجربه خوردن نخستین خوراکیهای لوکس» برای محسن تبدیل به یک ماجرای عجیب و ناشناخته می شود و مخاطب را حسابی به خنده میاندازد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: «خیلی دوست داشتم به آنها بگویم که درست است محمد دارد برمی گردد، اما من هم شاگرد دوم مدرسه شدهام. این طوری احساس می کردم میزان احترام دو برابرخواهد شد، البته به چند نفر بهطور ضمنی ماجرا را گفتم و آنها به جای تشویق با تأسف گفتند: «چه حیف! پس این دفعه شاگرد اول نشدی؟!» فکر می کنم هم توقعشان از من کمی زیاد بود و هم اینکه نمی دانستند قبلاً اوضاعم از چه قرار بوده است.»
اگر مایلید ساعتهای جذابی را در فضای نوستالژیک و خاطرهانگیز سالهای دفاع مقدس بگذرانید، برای مراجعه به نزدیکترین کتابخانه عمومی اطراف منزل یا محل کارتان، شتاب کنید و این کتاب خواندنی را به امانت بگیرید.
ثبت دیدگاه