زمانی که جلسه برگزار می شد سر ساعت که می شد در را می بست.
اگر کسی ۱۰ دقیقه دیر می آمد راهش نمی داد می گفت : همان پشت در بایست بعد از جلسه هم با توپ و تشر ، عصبانی می رفت سراغش و می گفت : وقتی توی جلسه ۱۰ دقیقه دیر می آیی ، لابد توی عملیات هم می خواهی به دشمن بگی که ۱۰ دقیقه صبر کن برم آماده بشم ، بعد بیام بجنگیم این که نمی شه این نیروها زیر دست ما امانت اند.
” می خواهی اینجوری نگهشون داری ؟! “
ثبت دیدگاه