افزونه جلالی را نصب کنید. 26 رجب 1446 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1106 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 30 تعداد دیدگاهها : 11×
  • اوقات شرعی


    Warning: A non-numeric value encountered in /home/basijsai/public_html/wp-content/plugins/azan/index.php on line 122

  • معرفي شهداي گروه سايپا؛

    شهید والامقام مختار جلیلی

    شناسه : 1201 15 آبان 1400 - 7:23 2054 بازدید ارسال توسط : نویسنده : ايمان گرجي منبع : پايگاه اطلاع رساني شهداي گروه سايپا
    اگر دلتان شكست و خيلي غصه خورديد ، به بهشت زهرا برويد و مقبره شهدا را ببينيد و قبر مرا هم نگاه كنيد ، به شما ثابت خواهد شد كه يك قطره كوچك هستم ؛ پس براي شهيد صحراي كربلا ، امام حسين (ع) گريه كنيد ، امام را دعا كنيد و براي سلامتي امام صلوات
    شهید والامقام مختار جلیلی
    پ
    پ

    نام و نام خانوادگی : مختار جلیلی

    نام پدر : محمدنقی

    تاریخ تولد : ۱۳۴۳/۰۶/۳۰

    تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۸/۱۵

    محل تولد : زنجان

    محل شهادت : قلاویزان

    محل دفن : بهشت الزهرا قطعه ۵۳

    عملیات منجر به شهادت : از جانبازانی که به شهادت نائل شده

    وضعیت تاهل :متاهل

    محل خدمت : سایپا

     

    زندگینامه شهید مختار جلیلی :

    انارستان یکی از روستاهای اطراف زنجان می باشد ؛ در سال ۱۳۴۳ مختار در آنجا قدم به عرصه وجود نهاد ، خانواده اش مذهبی و مادر وی ، از سادات جلیل القدر بود؛ بسیار متین ، با حوصله و در برخورد با دیگران نمونه بود ، تا اول راهنمایی که درس میخواند ؛ مکان تحصیل وی در زادگاهش و یا قریه دیگری به نام گیلوان قرار داشت .

       در دوران انقلاب و فعالیت های مردم ایران بر علیه نظام ستم شاهی ، به خاطر سن کم فعالیت چندانی نداشت ، ولی آنگاه که پیروزی چون بهاری شکفت و به شکوفه همدل آزادی بار گرفت و نهادهای انقلابی ، یکی پس از دیگری از تو ده های مردم جوشیدند ، فعالیت های شبانه روزی خود را از طرف بسیج ، در پاسداری از انقلاب اسلامی آغاز نمود.

    مختار در سال ۱۳۶۲ به سربازی رفت و دوره آموزشی را در مرند سپری نمود ؛ در تمام این مدت از سربازان فعال و کوشا به حساب می آمد . پس از پایان خدمت سربازی و آمدن به تهران ، در کارخانه سایپا مشغول بکار شد ، ضمن اینکه فعالیت خود را در بسیج نیز فراموش نمی کرد و مرتب در محل سکونت و کار به کوشش خویش ادامه میداد ؛ مدت ۹ ماه چنین برنامه ای داشت ، ولی از آنجا که نمی توانست وجدان بیدارش را آرام نماید ، مصرانه و داوطلبانه در تاریخ ۲۶/۱۲/۱۳۶۴ خود را به جبهه جنوب (جزیره مجنون)رسانید ؛ با اینکه پدر وی قبلا برایش پیغام فرستاده بود که “میخواهم دختر دائیت را به عقدت درآورم ” ، با لبخندی جواب داده بود :

    “من به جبهه می اندیشم و پدرم فکر دیگری دارد ، درحال حاضر کارهای مهم تر از عقد و عروسی وجود دارد.” وقتی هم از او سؤال کرده بود “چه کارهایی وجود دارد؟ پاسخ داده بود : “دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی”.

    مدت ۳ ماه در جزیره مجنون با سمت امدادگر به رزمندگان حق علیه باطل کمک می کرد که در اثر بمباران های شیمیایی متجاوزان بعثی مجروح گردید و به پشت جبهه و تهران منتقل گشت ، در همین زمان بود که مادرش بطور ناگهانی ، به رحمت ایزدی پیوست و مختار با توجه به روحیه بالا و ایمانی که داشت ، با جملاتی از قبیل “دنیا فانی است ، امانت خود را پس گرفت ” و غیره … سایر بازماندگان را دلداری میداد ؛ از آنجا که معمولا عشق را مطلبی دیگر و عاشق بیقرار است ، خود را جهت اعزام مجدد به پادگان سیدالشهداء معرفی نمود و در این باره یکی از روحانیون چنین نوشته است : “از نظر تاریخ حرکت ، در پایگاه نزد بنده آمد تا وساطت کنم که با همان اعزام برود ؛ شناخت کافی از ایشان نداشتم.

    خودش را معرفی کرد و گفتم : بایستی تحقیقات بعمل آید و برنامه ثبت نام صورت گیرد ، جواب داد : نباید با همین اعزام بروم؟ و از آنجا که این تغییر قلوب بسوی جبهه ها در دست الهی است و امروز هر کس می خواهد خود را امتحان کند ، او را دوست دارد یا نه؟ بایستی ببیند ، چقدر دل به طرف جبهه ها دوخته است ، ولو اینکه موفق به رفتن نشود.

    سرانجام در تاریخ ۲۲/۰۷/۱۳۶۵ به میعادگاه ، عاشقان الله و روح الله شتافت و در همین سفر بود که پس از مدتی رزم بی امان با بعثیون متجاوز ، به فیض شهادت نائل گشت و به سعادت دائم رسید.

     

    وصیت نامه شهید مختار جلیلی :

    سپاس و حمد ، فقط از آن خدای یکتا می باشد ؛ سلام و درود بیکران بر تنها منجی عالم بشریت و نور چشم مستضعفان و جهان و امید آینده مسلمانان جهان ، که با طلوعش دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد و جهان را از فسق و فجور پاک می کند ، یعنی حضرت مهدی (عج) و سلام بر نائب بر حقش ، پیر جماران ، بت شکن دوران ، ابراهیم زمان ، حرکت دهنده مسلمانان و رهبر مستضعفان جهان ، خمینی کبیر و درود بی منتها به خانواده محترم شهداء و معلولین و جانبازان و مفقودین که واقعا با این خونهائی که در راه خدا ریخته ، مسئولیت سنگین را در گرده ما انداخته اند؛ لذا از خداوند تبارک و تعالی میخواهم که به ما شهامت و استقامت و ایثار در راهش عنایت فرماید، تا بتوانیم این وظیفه مقدس یعنی انقلاب عزیزمان را ، به صاحب اصلیش صاحب الزمان (عج) تحویل بدهیم ؛ انشاالله .

    خلاصه لازم دانستم چند کلمه ای هم با خانواده خودم درد دل کنم ، چون وصیت نمودن لیاقت و بزرگواری می خواهد ؛ من بحمد الله در دنیا سرمایه ای ندارم . بزرگترین ثروتی که خداوند به من عطا فرموده ، خانواده عزیزم هستند.

    خدمت مادر مهربانم ، بهتر از جانم ، از فرسنگها راه دور برای شما سلام میرسانم ؛ سلامی که از اعماق وجودم و از درون قلبم برمی خیزد ، برایت می فرستم ؛ امیدوارم که به بزرگواری خودت بپذیری . مادر جان شنیدم که که کسالت داری ! از خداوند تبارک و تعالی میخواهم که انشاالله مورد لطف و عنایت قرار بگیرید و خوب بشوید .

    خدمت پدرم که مربی بزرگ خانواده ام می باشد سلام و دعای زیادی میرسانم ، از خداوند بزرگ می خواهم که موفق و سربلند باشید ؛ پدر جان ، تو رنج و زحمت بی نهایت برای من کشیده ای و سختی ها و مشقت ها را تحمل نموده ای ، تو برای من اسوه و نمونه بوده ای و به وجود شما پدر عزیزم افتخار می کنم ، که این گونه مرا تربیت کرده ای که در راه اسلام و قرآن قدم بردارم و خدا را از یاد نمی برم.

    به همه شما خانواده عزیزم میگویم که اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد ، شما به همه مردم بگویید که کور کورانه انتخاب نکرده ام و اگر جنازه ام به دستتان رسید مرا در بهشت زهرا پیش مادر بزرگم دفن نمایید ، تا در بهشت و قیامت ، همه شما را شفاعت کنم ، دستانم را باز بگذارید ،تا منافقین دنیا طلب بدانند چیزی از مال دنیا را با خود نبرده ام و مشتانم را گره کنید که دشمنان بدانند تا آخرین لحظه عمرم توی دهانشان محکم میزنم ؛به قول رهبر کبیر انقلاب “شما قهرمان و شهید پرور ،آنچنان سیلی به صدام و حزب منحوس بعثی ها بزنید که هرگز از جایش بلند نشود.” ان شاءالله آخرین جان کندن های سلطنتش را سپری می کند .

    اگر دلتان شکست و خیلی غصه خوردید ، به بهشت زهرا بروید و مقبره شهدا را ببینید و قبر مرا هم نگاه کنید ، به شما ثابت خواهد شد که یک قطره کوچک هستم ؛ پس برای شهید صحرای کربلا ، امام حسین (ع) گریه کنید ، امام را دعا کنید و برای سلامتی امام صلوات . برادر رزمنده شما مختار جلیلی ۱۸/۰۱/۱۳۶۵

    یادش گرامی و راهش پر رهرو باد .

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.