افزونه جلالی را نصب کنید. 27 رجب 1446 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1110 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 30 تعداد دیدگاهها : 11×
  • اوقات شرعی


    Warning: A non-numeric value encountered in /home/basijsai/public_html/wp-content/plugins/azan/index.php on line 122

  • صبحانه ای با شهدا

    وقتی استاندار گیلان راننده‌ی پیرمرد تخم مرغ فروش شد

    شناسه : 4754 10 آذر 1400 - 7:12 390 بازدید ارسال توسط : نویسنده : ایمان گرجی منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای گروه سایپا
    شهید انصاری پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد و به‌عنوان معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری خراسان و پس از آن به‌عنوان استاندار گیلان آن منصوب شد.
    وقتی استاندار گیلان راننده‌ی پیرمرد تخم مرغ فروش شد
    پ
    پ

    بسیار جالب است ، مسئولین حتماً چندبار بخوانند

    روزی به شهر شما فومن رفته بودم و از من خواسته بودند که در آنجا برایشان سخنرانی کنم، در بین راه که می‌رفتم در انتهای بازار روز، مرد دست‌فروشی را دیدم که منتظر خودروهای عبوری بود.

    او فروشنده مرغ و جوجه و تخم‌مرغ بود. دیدم این مرد کنار جاده به انتظار ایستاده است. ترمز کردم تا ایشان را سوار کنم. مقدار زیادی گونی، مرغ و تخم‌مرغ خریداری کرده بود تا آنها را به فومن ببرد. کمک کردم و آنها را گذاشتیم توی خودرو و حرکت کردیم.

    در بین راه او گفت : اگر ممکن است کمی تندتر بروید .

    پرسیدم : چرا؟

    جواب داد : می‌گویند امروز قرار است آقای استاندار به فومن بیاید و در مسجد بالامحله ، صحبت کند. می‌خواهم به سخنرانی او برسم .

    وقتی به فومن رسیدیم پرسیدم : شما را کجا پیاده کنم؟

    گفت: جلوی مغازه‌ام. می‌خواهم وسایلم را توی مغازه بگذارم. شما تشریف ببرید.

    او را پیاده کردم و رفتم مسجد وضویی گرفتم ، دیدم مسجد آماده و مردم منتظر هستند.

    یک راست رفتم پشت تریبون. گرم سخنرانی بودم که همان مرد را دیدم که وارد مسجد شد.

    او وقتی مرا دید تعجب کرد ، همانجا وسط مجلس ایستاد و نمی‌نشست . شنیدم که از یک نفر پرسید ؛ آقای استاندار کی می‌آید؟ کسی به او گفت : استاندار همانی است که دارد صحبت می‌کند.

    او خنده‌ای کرد و گفت : نه، اینکه راننده من بود . نیم ساعت پیش او مرا از رشت به فومن آورد .

    وقتی نشست ، من به سخنرانی خود ادامه دادم .

    مجلس که تمام شد ، آمد جلو با من روبوسی کرد و گفت : مرا ببخشید که شما را نشناختم و معطلتان کردم ، ما استاندار این شکلی ندیده بودیم .

    به او گفتم : همان که گفتی درست بود ، من راننده شما هستم.

    یاد و خاطره شهید علی انصاری استاندار سابق گیلان گرامی میداریم

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.