افزونه جلالی را نصب کنید. 28 رجب 1446 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1110 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 30 تعداد دیدگاهها : 11×
  • اوقات شرعی


    Warning: A non-numeric value encountered in /home/basijsai/public_html/wp-content/plugins/azan/index.php on line 122

  • به مناسبت يوم الله دهه فجر؛

    معرفی کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ) در ادامه طرح کتابخوانی آرامش ماندگار در بسیج سایپا انجام شد

    شناسه : 2730 19 بهمن 1399 - 17:04 1131 بازدید ارسال توسط :
    در ادامه طرح كتابخواني آرامش ماندگار در شركت سايپا به همت مديريت آموزش و پژوهش هاي منابع انساني گروه سايپا و پايگاه بسيج شهداي سايپا به مناسبت فرا رسيدن ايام الله دهه فجر معرفی کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ) با حضور معاونين و مديران ارشد شركت سايپا و خانواده معظم شهدا معرفي و اجرايي شد.
    معرفی کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ) در ادامه طرح کتابخوانی آرامش ماندگار در بسیج سایپا انجام شد
    پ
    پ

    کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)، یکی از مبارزان زن پیش از انقلاب، به ذکر خاطرات و جان فشانی‌هایش در راه انقلاب می‌پردازد که چهاردهمین کتاب انتخاب شده برای طرح کتابخوانی با عنوان آرامش ماندگار در پایگاه بسیج شهدای سایپا می باشد که با حمایت مادی و معنوی معاونت اداری و توسعه منابع انسانی گروه سایپا  معرفی و اجرایی شد.

    طاهره دباغ که به او لقب مادربزرگ انقلاب را داده‌اند از شاگردان آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی بود و با جامعه روحانیت مبارز همکاری داشت. در سال ۱۳۵۳ و پس از دو بار بازداشت توسط ساواک با کمک محمد منتظری و با پاسپورت جعلی از کشور خارج شد. وی و دخترش رضوانه میرزا دباغ، در خاطراتشان از زندان به شکنجه‌های شدید توسط ساواک اشاره کرده‌اند. دباغ در خاطرات خود از شکنجه‌های ساواک می‌گوید:

    شکنجه‌ها با سیلی و توهین و به تدریج با شلاق و باتوم و فحاشی جان فرسا شروع شد. چند بار دست و پایم را به صندلی بستند و مهار کردند و کلاهی آهنی یا مسی بر سرم گذاشته و بعد جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت به بدنم وارد می‌کردند که موجب رعشه و تکان‌های تند پیکرم می‌شد. شلاق و باتوم، کار متداول و هر روز بود که گاهی به شکل عادی و گاهی حرفه‌ای صورت می‌گرفت.

    در مواقع حرفه‌ای آنقدر شلاق بر کف پاهایم می‌زدند که از هوش می‌رفتم. بعد با پاشیدن آب هوشیارم کرده مجبور می‌کردند تا راه بروم که پاهایم ورم نکند. دردی که بر وجودم در اثر این کار مستولی می‌شد طاقت فرسا و جانکاه بود.


    پس از دستگیری توسط ساواک و تحمل شکنجه‌های بسیار، به دلیل شدت جراحت‌ها از زندان آزاد شد. ساواک که از زنده ماندن او نا امید شده بود او را آزاد کرد تا مرگش طبیعی جلوه کند اما دباغ پس از جراحی و درمان به خارج از کشور فرار کرد. دباغ ابتدا به لندن رفت و به‌مدت شش ماه در یک هتل، به عنوان نظافتچی در قبال مقداری غذا و جایی برای خواب مشغول به‌کار شد.

    او در فرانسه و انگلیس در اعتصاب غذاهایی برای آزادی زندانیان سیاسی ایرانی شرکت کرد. در عربستان سعودی به توزیع اعلامیه‌های امام خمینی در میان زائران می‌پرداخت اما بیشتر فعالیت‌های او در خارج از کشور مربوط به آموزش مبارزات چریکی در در سوریه و لبنان زیر نظر محمد منتظری و با حمایت امام موسی صدر می‌شد. او در برپایی یک اردوگاه نظامی در سوریه برای آموزش چریک‌های ضد شاه ایرانی مشارکت داشت و توانست نسل جوانی از ایرانیان مبارز را با تاکتیک‌های شبه‌نظامی آشنا کند.

    در هنگام اقامت آیت‌الله خمینی در پاریس دباغ محافظ شخصی او شد و همچنین وظایف اندرونی بیت را نیز برعهده داشت…

     

     

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.