شهید”عباس ورامینی”؛شهیدی که مرد عمل بود مدیرعامل شرکت سایپا آذربایجان منصوب شد عبور مگاموتور از بحران ناترازی انرژی با مدیریت مصرف اهتزاز پرچم «بن رو»بر فراز قله برف انبار استان قم تأمین پایدار با کیفیت و قیمت مناسب، با ایجاد و بکارگیری ظرفیت های داخل کشور معرفی فرمانده جدید پایگاه بسیج شهید علمالهدی شرکت سازهگستر کارگاه یک روزه خوشنویسی اسماء و القاب مبارک امام علی (ع) برگزار شد پیروزی های پیاپی تیم فوتسال مگاموتور در لیگ یک کارگری استان تهران
آیت الله اراکی فرمود:شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟با لبخند گفت: خیر ..
..... آن آقا به من ( رهبری ) گفت: بفرما! این [مرتضی آوینی] همان کسی است که شما اینطور از او تعریف میکنید! من عکسها را که نگاه کردم گفتم, ارادتم به این شخص بیشتر شد، چون او در این محیط بوده و حالا اینگونه شده است؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید!…»
مجید دو روز بود رفته بود سوریه و ما نمی دانستیم. دوستانش تازه می آمدند اجازه اش را بگیرند در حالی که رفته بود و ما هم اجازه نمی دادیم. دو روز بعد پدرش به پادگان تهرانسر رفت و متوجه شد مجید رفته است..
۲۸ مرداد سال ۵۹، روزی بود كه صديقه و دوستانش خسته از مداوای مجروحان و در حالی كه پابهپای پاسداران دويده بودند، در اتاقی دور هم نشسته و استراحت میكردند. در همين هنگام دختری وارد جمع سه نفرهشان شد. صديقه او را میشناخت.گاهی او را در كتابخانه ديده بود. دخترك منافق به بهانهای اسلحه صديقه را برداشت و مستقيما گلولهای به سينهاش شليك كرد.
سردار شهيد 'عبدالرحمن رحمانيان' شهيدي از ديار فارس و شهر قهرمان پرور جهرم است كه در تاريخ سوم دي ماه سال 65 به آسمان پرواز كرد.