جلسه 47 “محفل انس با نهج البلاغه” در صبح روز چهارشنبه ۹۴/۱۱/۲۱ ساعت ۷ الی ۷:۳۰ (پس از مراسم زیارت عاشورا) در مکان نمازخانه برگزار گردید.
قابل ذکر است در این جلسه، حکمت ۳۱ نهج البلاغه (بخش چهارم ) با موضوع پایه های ایمان به خداوند متعال در مورد این حکمت ارزشمند، اعضاء محترم به گفتگو پرداختند .
در ادامه مطلب ….
شرح حکمت ۳۱ نهج البلاغه(بخش چهارم) :
موضوع: پایه های ایمان به خداوند متعال
حکمت ۳۱ – قال (ع): قال علیه السلام: الْإِیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ، وَالْیقِینِ، وَالْعَدْلِ، وَالْجِهَادِ.از امام علیه السلام درباره ایمان سؤال شد فرمود: ایمان بر چهار پایه استوار است: بر «صبر» و «یقین» و «عدالت» و «جهاد».(وَالْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْىِ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَالصِّدْقِ فِی الْمَوَاطِنِ، وَشَنَآنِ الْفَاسِقِینَ)جهاد (نیز) چهار شاخه دارد: امر به معروف، نهى از منکر، صدق و راستى در معرکههاى نبرد، و دشمنى با فاسقان.
پایه های ایمان- جهاد(بخش چهارم): قرآن مجید صادقان را در سوره بقره آیه ۱۷۷ چنین معرفى مىکند: « «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ … وَالصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ وَحینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَأُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»؛ نیکى (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق یا مغرب کنید (و تمام در فکر تغییر قبله باشید) بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا ایمان داشته باشد … و در برابر مشکلات و بیمارىها و در میدان جنگ استقامت به خرج دهد. آنها کسانى هستند که راست مىگویند و آنها پرهیزگارانند».تعبیر به «مواطن» ممکن است اشاره به میدانهاى نبرد باشد، همانطور که در قرآن مجید آمده است: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَه»[۱۴] . در حدیثى مىخوانیم هنگامى که موسى علیه السلام از خداوند سؤال کرد: چه کسانى را روز قیامت که سایهاى جز سایه تو نیست در سایه عرشت قرار مىدهى؟ خداوند به او وحى فرمود و گروهى را برشمرد از جمله فرمود: «وَ الَّذِینَ یَغْضَبُونَ لِمَحَارِمِی إِذَا اسْتُحِلَّتْ مِثْلَ النَّمِرِ إِذَا حَرِدَ؛ کسانى که به سبب حلال شمردن محارم الهى خشمگین مىشوند همچون پلنگى که مجروح شده است».در حدیثى از امام صادق علیه السلام آمده است هنگامى که دو فرشته مأمور شدند شهرى از معصیتکاران را زیر و رو کنند پیرمردى را دیدند که به دعا و تضرع در پیشگاه الهى مشغول است یکى از آن دو فرشته به دیگرى گفت: مگر این پیرمرد دعا کننده را نمىبینى؟ بار دیگر از خدا کسب تکلیف کنیم خطاب آمد که بروید و دستور مرا انجام دهید و در بیان علت آن فرمود: «فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیْظاً لِی قَطُّ: این مردى است که هرگز چهرهاش به دلیل خشم بر معصیتِ معصیتکاران دگرگون (و سرخ) نمىشد».منظور از جمله «غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأرْضاهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ» این است که اگر ستمى به او برود و حقى از او ضایع شود خداوند به سبب آن خشمگین مىشود و اگر در دنیا جبران نکند در قیامت او را خشنود خواهد ساخت.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
ثبت دیدگاه