افزونه جلالی را نصب کنید. 15 ذو القعدة 1446 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1187 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 35 تعداد دیدگاهها : 13×
  • اوقات شرعی

  • نتوانست بی حرمتی به حرم حضرت زینب(س) را تحمل کند. او جزو نخستین نیروهایی بود که به سوریه رفت

    شناسه : 1116 01 اسفند 1394 - 8:51 977 بازدید ارسال توسط :

     

    saeed sayah

    یک ماه قبل از شهادتش جلسه تیپ ذوالفقار بود که من نرفتم. پس از جلسه به نزدم آمد و پس از عذرخواهی برای شرکت نکردن در مراسم رونمایی کتابم، از من خواست تا کتابی را با یادداشت و امضا به او هدیه بدهم. تمام خصوصیات نیکویی که از او سراغ داشتم نوشتم و امضا کردم. هنگامی که صفحه نخست کتاب را باز کرد با خنده گفت “این چیه نوشتی؟” متعاقبا با خنده جوابش را دادم و گفتم که حرف‌های دلم را نوشتم. به تمام حرف‌هایی که برایش نوشته بودم، یقین داشتم.

    پ
    پ

     

    saeed sayah

    یک ماه قبل از شهادتش جلسه تیپ ذوالفقار بود که من نرفتم. پس از جلسه به نزدم آمد و پس از عذرخواهی برای شرکت نکردن در مراسم رونمایی کتابم، از من خواست تا کتابی را با یادداشت و امضا به او هدیه بدهم. تمام خصوصیات نیکویی که از او سراغ داشتم نوشتم و امضا کردم. هنگامی که صفحه نخست کتاب را باز کرد با خنده گفت “این چیه نوشتی؟” متعاقبا با خنده جوابش را دادم و گفتم که حرف‌های دلم را نوشتم. به تمام حرف‌هایی که برایش نوشته بودم، یقین داشتم.

    هر بار که از ماموریت می‌آمد برای دیدن من و دیگر دوستان به موزه اسناد ملی می‌آمد. آخرین دیدارمان به یک روز قبل از اعزامش برمی‌گردد. آن روز چند ساعت پیش ما ماند. از ناحیه سر مجروح شده بود. برایمان از سوریه تعریف می‌کرد و می‌گفت “از دوستانی که احساس کردم تجربیاتشان در سوریه می‌تواند کمک حالمان باشد درخواست کرده‌ام که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه بیایند.”

    هنگام خداحافظی تمام دوستان با او خداحافظی کردند به جز من. می‌دانستم که این بار که به سوریه برود شهید می‌شود. از طرفی شهادت را حق حاج سعید می‌دانستم و از طرف دیگر دلم نمی‌خواست بهترین دوستم را از دست بدهم. به همین خاطر با او عکس یادگاری ننداختم.

    با وجود مشکلات برای اعزامش به سوریه ناامید نشد

    حاج سعید ۷۰ درصد جانبازی داشت. می‌توانست از امتیازات جانبازیش استفاده کند و یا درگیر زندگی روزمره شود. اگر در سوریه هم به شهادت نمی‌رسید. باز هم شهید محسوب می‌شد اما نتوانست بی حرمتی به حرم حضرت زینب(س) را تحمل کند. او جزو نخستین نیروهایی بود که به سوریه رفت. حاج سعید برای ساماندهی و آموزش نیروهای بسیجی به آنجا اعزام شد.

    او در ابتدای اعزامش با مشکلاتی برخورد ولی همیشه برای مشکلات راه‌حلی داشت و ناامید نمی‌شد. با اصرارهای مکرر خود را به سوریه رساند. وقتی خبر اعزامش را شنیدم به یاد عملیات بدر افتادم که امکان حضور نیروهای زرهی در عملیات نبود و حاج سعید به عنوان نیروی پیاده شرکت کرد.

    در نهایت حاج سعید در جاده حلب، هدف خمپاره تکفیری‌ها قرار گرفت و به آرزوی دیرینه خود رسید.

     

    این مطلب بدون برچسب می باشد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.