شهید والامقام منوچهر ستوده

شهید  منوچهر ستوده

تاریخ تولد : ۱۳۴۲

عنوان شغلی :صافکار

تاریخ شهادت : ۲۶/۱/۱۳۶۶

محل شهادت : سردشت

وصیت نامه شهید منوچهر ستوده:

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

“آنهایی که در را خدا کشته شدند ، مرده مپندارید.بلکه زنده هستند و نزد خدا روزی میخورند.”

با سلام و درود فراوان به پیشگاه ولی عصر ، صاحب الزمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و سلام و درود فراوان بر تمامی شهیدان جنگ تحمیلی ، مفقودین و اسراء و بخصوص خانواده محترم آن ها ، وصیتم را آغاز می کنم ؛ البته وصیتی ندارم ، چند خطی را با خانواده ام می خواهم صحبت کنم و همچنین با امت شهید پرور؛ خدایا مرا ببخش ، از گناهانم درگذر ، تو کریمی ، تو رحیمی ، چون ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم و بر پیمان خویش همچنان استوار بمانیم و تو ای پدر عزیزم !! امیدوارم که مرا حلال کنی و در برابر مصیبت ها و سختی های زود گذر که تمام شدنی است ، در پاداش این فداکاری ها به نعمت های بی پایان خداوندی خواهید رسید و از تو می خواهم که اگر می خواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود ، هیچ گاه زبان به شکایت نگشایید

و تو ای مادر عزیزم !! از تو می خواهم که مرا حلال کنی ، چون برای من خیلی زحمت کشیدی و زینب وار در برابر سختی ها تحمل داشته باشی و پدر و مادر عزیزم !! دوست ندارم پس از شنیدن خبر شهادتم ، آشکار از چشمانتان اشکی جاری شود ، چون امکان دارد در همان موقع دشمن شاد شود و باید افتخار کنی که صابری داشتی و آن امانتی بود که خداوند به شما داده بود و آن را هم در راه اسلام بخشیدی و شما در این راه سهم بزرگی داری ؛ نمی دانم چگونه از این همه زحمت هایتان تشکر کنم ؟؟ چرا که قادر به این کار نیستم و در نمازهایتان ، من روسیاه را دعا کنید.

و شما برادران و خواهران عزیزم !! امیدوارم که مرا ببخشید ؛ از این که نتوانستم برادر خوبی در کنار شما باشم و امیدوارم که برادرانم بعد از شهادتم راه مرا و تمام شهیدان را ادامه دهید و تو ای خواهرم !! امیدوارم که بعد از شهادتم ناراحت نباشی و افتخار کنی که برادرت در جبهه شهید شد …

و تو ای پدر و مادر عزیز !! قدر این انقلاب و رهبرمان و خون های پاکی که در این راه ریخته شده است را بدانید که فردای قیامت در پیشگاه خداوند بزرگ مسئولید ؛ از شما عزیزان خواهش دارم لحظه ای فکر و ذهنتان از هدفهایی که دارید ، غافل نشود و معنویتی را که اکنون در کشور ما حاکم است ، قدر بدانید که انشاالله در این صورت برکات اصلی خداوند نیز نازل خواهد شد .

از تمام فامیل ها و دوستان و آشنایان و همسایگان می خواهم که مرا حلال کنند و همچنین از عموهایم که هر دو آن ها شهید هستند ؛ خدایا در تمام طول عمر نتوانستم خزان زندگی را جبران کنم و الان نیز که انقلاب شکوهمندمان در جنگ با شیطان های بزرگ و کوچک است و مسئولیت بزرگ بر دوشمان قرار دارد ، میروم تا این کوله بار سنگین گناه را بشویم ؛ خدای من ! تو خود شاهد باش که در این راه فقط چشم امید به تو بستم ؛ آه خدای من ! چقدر مشتاقم که هر چه زودتر به این جوانان شهید بپیوندم ؛ خدایا به عزت و جلالت ، شهیدان را به علو درجات بیفزای . خدایا مجرحین و معلولین را شفای عاجل عنایت بفرما و به خانواده ام و همه خانواده شهدا صبر جمیل عنایت بفرما.

و در آخر از پدر و مادرم میخواهم ، اگر جنازه من در بیابان های جنوب یا غرب جا ماند ، ناراحت نباشند و اگر جنازه ام را آوردند ، هر جا و مکانی که خواستید مرا به خاک بسپارید.

در آخر از امت شهید پرور ایران می خواهم که خانواده شهدا را تنها نگذارند که احساس تنهایی کنند و به مجروحین که در روی تخت بیمارستان ها هستند ، سری بزنند و در پشت جبهه آنچه در توان دارند ، برادران رزمنده خود را یاری کنند و امام و امت را تنها نگذارند .

در خاتمه از شما می خواهم وصیت نامه های شهدا را مطالعه کنید و برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید و برادران و خواهران عزیزم ، همان طوری که می دانید ، وظیفه شرعی و وجدانی ما ادامه جنگ تا سقوط صدام و رژیم حزب بعث عراق است . ((جنگ جنگ تا رفع فتنه در کل عالم .))

چه خوشا در لقاء یار رفتن                     سر جدا پیکر جدا در محفل دلدار رفتن

خداحافظ شما عزیزان .

در آخر پدر عزیزم از شما می خواهم که اگر سعادت این را داشتم که شهید بشوم ، بعد از شهادتم هرکس از فامیل ها که کار خیر دارند ، باید خودت به منزل آن ها بروی و پیش قدم شوی ؛ اول باید برای سعید جان کار خیر را هر چه زودتر انجام دهی و اگر این کار را کنی روح من در آن دنیا آزاد خواهد شد.

خداحافظ شما پدر عزیز .

روحت شاد و نام و یاد و راهت پایدار باد .